Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: از دکتر سوسن مرندی، می‌خواهیم تا برایمان از ویژگی های پدرش بگوید و او با خنده و به شوخی می‌گوید: « پدرم بسیار آدم منظمی است و نظم پدرم یکی از زجرهای دوران کودکی و نوجوانی ما بود!» در گفت‌وگو با دکتر سیده سوسن مرندی با سبک زندگی وزیر بهداشت دهه ۶۰ بیشتر آشنا می‌شویم.

اگر موافقید گفت‌وگو را از مهم‌ترین ویژگی پدرتان شروع کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برایمان بفرمایید دکتر مرندی، با سیمای جدی‌ای که ما اغلب ایشان را در تلویزیون دیده‌ایم چه ویژگی شاخصی در میان اعضای خانواده‌اش دارد؟

ایشان به‌عنوان پدر، ویژگی‌های بسیار زیادی دارند، اما از نظر من ۲ویژگی بسیار شاخص دارند. پدرم فوق‌العاده آدم منظمی هستند. به‌یاد ندارم دیر سر قرار رسیده باشند. همیشه به موقع و بلکه قبل از ساعت مقرر حاضر می‌شوند. من متأسفانه با وجود تلاش زیاد نتوانستم هیچ وقت مثل پدر باشم. همیشه از ما انتظار دارند که برای وقت دیگران ارزش قائل باشیم و می‌گویند حتی اگر مدیر یک بخش هم بودید، نخستین نفری باشید که در محل کار حاضر می‌شوید و آخرین نفر هم باشید که محل کار را ترک می‌کنید تا بقیه افراد هم متوجه ‌شوند که کار جدی است.

و دومین ویژگی شاخص پدرتان چیست؟

پدر بسیار اهل مشورت کردن با خانواده هستند. هم پدر و هم مادر همیشه در تصمیم‌های بزرگ مربوط به خانواده، ما بچه‌ها را دخیل می‌کردند و همین که به‌نظر ما بها می‌دادند، باعث می‌شد احساس مسئولیت بیشتری داشته باشیم. یادم هست زمان جنگ وقتی برای نخستین‌ بار ۲تور مسافرتی خارج از کشور (هند و سوریه) ثبت‌نام می‌کردند، برخی بستگان ما به هندوستان سفر کرده بودند و از جاهای دیدنی هند خیلی تعریف می‌کردند.

ما دوست داشتیم هند را ببینیم. پدر و مادرم با ما صحبت کردند و گفتند که هندوستان جاهای بسیار دیدنی دارد اما رفتن به سوریه هم سیاحت و هم زیارت است. اگر بخواهید می‌توانیم هر دو سفر را برویم، اما رفتن به سفر صرفا تفریحی آن‌ هم در این شرایطی که کشور درگیر جنگ است، شاید اسراف باشد.

پدرم پیشنهاد دادند که می‌توانیم یک سفر را برویم و پول سفر دیگر را به جبهه اهدا کنیم و از من و خواهر و برادرم خواستند با هم مشورت کنیم و نتیجه را به ایشان بگوییم و تأکید کردند که در نهایت هر کجا شما انتخاب کنید می‌رویم. با این توضیحات ما فهمیدیم که انتخاب با ماست و باید بهترین گزینه را انتخاب کنیم. دوران جنگ بود و احساس کردیم بهتر است گزینه سفر تفریحی را کنار بگذاریم. در نهایت سفر زیارتی را انتخاب کردیم و نتیجه مشورتمان را به پدر و مادر اطلاع دادیم.

زمانی که پدر و مادرتان تصمیم گرفتند به ایران برگردند، با شما و خواهر و برادرتان هم مشورت کردند؟

بله. شرایط زندگی و تحصیل در آمریکا از هر نظر برای ما مهیا بود. همان جا به مدرسه می‌رفتیم و آنجا دوستانی داشتیم. جدا شدن از همه اینها برای ما سخت بود ضمن اینکه فارسی هم نمی‌توانستیم صحبت کنیم. پدر و مادرم از دلایل رفتن به ایران برای ما گفتند و شرایط آن روزهای ایران را برای ما ترسیم کردند. بنابراین همه ما در یک تصمیم جمعی مشارکت کردیم و نظرمان برگشتن به ایران شد.

بعد از برگشتن به ایران همان امکانات را داشتید؟

پدرم پزشک حاذقی هستند و تخصص دارند و در آمریکا حتی نسبت به بیشتر آمریکایی‌ها وضع مالی خوبی داشتیم. پدر و مادرم گفتند با رفتن به ایران ممکن است یک‌ سری امکانات را از دست بدهید. گفتند که ما قول می‌دهیم تا جایی که امکان داشته باشد شرایط مشابهی را برای شما فراهم کنیم و گفتند نقشه خانه را با خودمان به ایران می‌بریم که مشابه آن را بسازیم. اما وقتی بعد از انقلاب به ایران آمدیم، شرایط کشور نابسامان بود و بعد هم جنگ شروع شد.

مشخص بود که داشتن زندگی مرفه شبیه به آنچه در آمریکا داشتیم یا حتی در سطوح پایین‌تر هم مطلوب نبود. پدر و مادرم درباره وضعیت کشور و شرایط مردم با ما صحبت کردند و گفتند اگر راضی هستید ما فعلا در خانه‌ای ساده زندگی کنیم. یک سال اول را خانه پدر و مادربزرگ زندگی کردیم. بعد از آن تا سال‌ها در خانه‌ای بسیار معمولی در مرکز شهر زندگی کردیم. من در مدرسه بین‌المللی درس می‌خواندم و یادم هست که یکی از بچه‌ها مرا مسخره می‌کرد و می‌گفت اینها حتی مبل هم ندارند.

مادرتان با این نوع ساده‌زیستی چگونه کنار آمده بودند؟

مادرم و پدرم، هر دو مشوق ما در ساده‌زیستی بودند و برای آنها مهم بود که ما مثل مردم معمولی زندگی کنیم. وقتی پدرم دارای مسئولیت شدند، تأکید بیشتری بر ساده‌زیستی داشتند. عروسی من در منزل برگزار شد. لباس عروسی‌ام را خاله‌ام دوخت. حتی آرایشگاه هم نرفتم. مراسم عقد و ازدواجم خیلی ساده برگزار شد. با وجود اینکه پدرم وزیر بودند اما فقط بستگان و چند نفر از دوستان نزدیک‌مان را دعوت کردیم. وقتی من بچه‌دار شدم، خب نخستین نوه پدرم بود. مادرم گفتند اگر بخواهی به بیمارستان خصوصی بروی من کمکت می‌کنم، اما بیشتر مردم پول بیمارستان خصوصی رفتن را ندارند. من برای زایمان به بیمارستان دولتی رفتم.

دورانی که آقای دکتر مرندی وزیر یا نماینده مجلس بودند، حتما کمتر در منزل حضور داشتند. برای ما از نقش مادرتان در آن دوران بگویید.

اوایل که به ایران آمده بودیم مادر در مدرسه‌ای بین‌المللی ناظم بودند. من و خواهر و برادرم نمی‌توانستیم فارسی صحبت کنیم و مادر هر شب به من، خواهرم و برادرم زبان فارسی آموزش می‌دادند. هر شب یکی یکی و نوبتی با ما کار می‌کردند. هیچ وقت به‌دنبال پیشرفت و کسب موقعیت اجتماعی برای خودشان نبودند و همیشه وقت خود را در اختیار پیشرفت تحصیلی ما قرار می‌دادند.

زمانی هم که بزرگ شده بودیم به ما و به‌خصوص در نگهداری از بچه‌هایمان کمک می‌کردند. مادر در همه زمینه‌ها از تحصیل گرفته تا تربیت بچه‌ها تکیه‌گاه ما بودند. حتی وقتی مدرس دانشگاه بودم و قرار بود نرم‌افزار SPSS را برای نخستین‌بار به دانشجویانم درس بدهم، برای تمرین تدریس و رفع اشکالاتی که داشتم از مادرم کمک گرفتم. من کمی از تدریس آن درس نگران بودم و چون ایشان به زبان انگلیسی تسلط خوبی دارند و هم‌رشته بودیم، با حوصله به من می‌گفتند بیا اول نرم‌افزار به من درس بده! از این طریق اشکالاتی که داشتم برطرف و تسلط من به تدریس بیشتر می‌شد.

شما با داشتن ۲ فرزند تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع دکتری ادامه دادید. چگونه می‌توانستید همزمان به درس و خانواده و بچه‌داری رسیدگی کنید؟

خانواده من همیشه خیلی پشتیبان و حامی بودند. همه جوره به من کمک می‌کردند و دست من را باز گذاشتند که به هدفی که می‌خواهم برسم. قبل از ازدواج پدر و مادرم و خواهر و برادرم و بعد از ازدواج همسرم، بچه‌ها و خانواده همسرم با من همراهی کردند. برای من هم همیشه خانواده در اولویت بوده و هست و سعی کرده‌ام خانواده را قربانی اولویت‌های خودم نکنم. آخر هفته و تعطیلات را مختص خانواده می‌دانم و خیلی از دوستان من می‌دانند معمولا پاسخگوی تلفن نیستم. من و همسرم دوتا فرزند داریم که الان هر دو ازدواج کرده‌اند. تشکیل خانواده داده و بچه دارند. کارشناسی ارشد و دکتری را با داشتن دو فرزند خواندم. خانواده‌ام در بچه‌داری کمک من بودند چون برای من مهم بود بچه‌ها را پیش هر کسی نگذارم.

روابط خوب میان زن و شوهر چه تأثیری در تحکیم بنیاد خانواده دارد؟

بسیار تأثیرگذار است. البته علاوه بر اظهار محبت، رعایت حقوق دو طرف هم نقش زیادی در تحکیم خانواده دارد. متأسفانه اینطور مطرح می‌شود که در اسلام حقوق زن نادیده گرفته شده است درحالی‌که اینطور نیست. برای مثال شوهر وظیفه دارد مخارج همسر و فرزندان را تامین کند. حتی توصیه شده که ‌شأن همسرش را حفظ کند ‌طوری که نسبت به زندگی در خانه پدری احساس کمبود نکند. بنابراین هر پولی که مرد دربیاورد فقط متعلق به‌خودش نیست بلکه متعلق به کل خانواده است درحالی‌که درآمد زن برای خودش است و همسرش اجازه ندارد در آن دخل و تصرفی بکند.

البته خانم‌ها به‌خصوص در ایران از خانواده چیزی دریغ نمی‌کنند ولی به هر حال اسلام این حق را برای زن قائل شده‌ است. اینکه آیا من مسلمان اینها را رعایت کنم یا خیر، بحث دیگری است. وقتی هر دو طرف حقوق همدیگر را مدنظر بگیرند، طبیعتا اگر مشکلی پیش بیاید، هر دو از جان و دل برای هم از خودگذشتگی می‌کنند و در خیلی مواقع با اشتیاق حتی از حقوق خودشان می‌گذرند. طبیعتا این ازخودگذشتگی، محبت میان اعضای خانواده را افزایش می‌دهد و به خانواده تحکیم می‌بخشد.

در اسلام از زوایای مختلف به مسائل خانوادگی پرداخته شده ‌است. اشکالی که وجود دارد در ارائه آموزش‌هاست که متأسفانه آنگونه که باید این آموزه‌های دین اسلام در مسائل خانوادگی به نسل جوان ارائه نشده‌ است.

دکتر سوسن مرندی: سمت چپ پشت سر دکتر مرندی

نگویید ایران زمان شاه بهتر بود!

دکتر سیده‌سوسن مرندی، روایت متفاوتی از زندگی در ایران و آمریکا دارد. او می‌گوید: «زمانی که از آمریکا به ایران آمدیم ۱۰سال داشتم و کاملا تفاوت میان ایران با آمریکا را احساس می‌کردم. با توجه به زندگی مرفهی که آنجا داشتیم و وضعیتی که ایران در آن زمان داشت، خیلی تفاوت این دو کشور برای من محسوس بود. افرادی که آن زمان یا کشورهای دیگر را ندیده‌اند، از سر ناآگاهی می‌گویند وضعیت زمان شاه چقدر خوب بود و چقدر شرایط ایران بهتر بود! در حالی‌ که آن زمان که ما به ایران آمدیم، ایران سطح پایینی از نظر بهداشت، تحصیلات، تولید و... داشت. من به‌عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه برای شرکت در کنفرانس به کشورهای بسیاری سفر کرده‌ام. بیش از ۲۰کشور را دیده‌ام و به ۵قاره سفر کرده‌ام. حقیقتا می‌توانم بگویم ایران با وجود شرایط انقلاب، جنگ و تحریم از بسیاری جهات بر کشورهای دیگر برتری دارد. مطمئنا وضعیت ایده‌آل نیست، اما به جرأت می‌توانم بگویم که پیشرفتی که در ایران در ابعاد مختلف علمی و دانشگاهی، تحصیلات و حتی اقتصاد اتفاق افتاده از بسیاری جهات محسوس‌تر از زمان قبل انقلاب است و نسبت به کشورهای دیگر شرایط خیلی مطلوب‌تری دارد. هر کدام از ما می‌توانیم منشأ تأثیر باشیم و تحولات بزرگی به‌وجود بیاوریم. ان‌شاءالله دست به‌دست هم بدهیم و بدون یأس و ناامید شدن برای آبادانی و پیشرفت کشورمان تلاش کنیم.»

دکتر سیده سوسن مرندی در یک نگاه

دکتر سیده سوسن مرندی، استاد تمام آموزش زبان انگلیسی و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) است و در رشته آموزش زبان به کمک فناوری فعالیت می‌کند.

او چندین سال پیش برای نخستین بار این تخصص را به‌عنوان یکی از دروس اختیاری در مقاطع دکتری و سپس کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان در دانشگاه الزهرا(س) گنجاند. بعد از چند سال موفق شد با پیگیری در وزارت علوم و همکاری کارگروه زبان‌های خارجی، درس اختیاری آموزش زبان به کمک فناوری را به سرفصل وزارت علوم در مقاطع تحصیلات تکمیلی آموزش زبان انگلیسی و سایر زبان‌ها اضافه کند. او همچنین در سال۱۳۹۸ موفق شد رشته گرایش جدید آموزش زبان به کمک فناوری را برای نخستین بار در ایران و منطقه در مقطع کارشناسی ارشد راه‌اندازی کند.

آموزش زبان انگلیسی به کمک فناوری ابتدا برای نخستین بار در دانشگاه الزهرا(س) و در حد یک درس اختیاری در مقطع دکتری ارائه و بعد به مقطع ارشد اضافه شد. حمایت وزارت علوم و استقبال دانشجویان از این درس موجب شد تا در سایر دانشگاه‌ها به‌عنوان درس اختیاری در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری اضافه شود و بعد از چند سال به‌تدریج در سایر دانشگاه‌ها هم تدریس شد و اکنون چند سال است به شکل رشته گرایش کارشناسی ارشد در دانشگاه الزهرا(س) ارائه می‌شود.

روایت دختر دکتر مرندی از رابطه حسنه میان پدر و مادرش: پدر جلوی ما دست مادر و روی مادرمان را می‌بوسد

اظهار محبت کلامی، میان زن و شوهر یکی از سفارش‌های دکتر مرندی به فرزندانش است. دکتر سیده سوسن مرندی درباره این ویژگی پدرش معتقد است کمتر مردی را مانند او دیده است. او می‌گوید: «پدرم به اظهار محبت بین زن و شوهر اعتقاد دارند و می‌گویند که این موضوع یکی از معضلات فرهنگی است و باید درصدد رفعش باشیم. به‌خاطر ملاحضلات دینی و حجب و حیایی که وجود دارد که خوب هم هست، این امکان وجود ندارد که اظهار محبت بین زن و شوهر را در فیلم‌ها یا در جامعه آموزش یا نمایش بدهیم. خیلی از پدر و مادرها نمی‌توانند در حضور فرزندانشان به هم اظهار محبت کنند. اما پدر من اعتقاد دارند که بچه‌ها باید شاهد محبت میان پدر و مادر خود باشند و این در تربیت آنها تأثیر دارد تا یاد بگیرند در آینده با همسران خود رابطه خوبی داشته باشند.»

کمتر مردی را مانند پدرم دیده‌ام

دکتر سوسن مرندی درباره ارتباط مادر و پدرش می‌گوید: «با وجود اینکه پدرم به همه ما اظهار محبت زبانی می‌کنند و از نقاط قوت ما جلوی خودمان و پیش دیگران تعریف می‌کنند، ولی این موضوع درباره مادرم به‌طور خاص هست و همیشه طوری درباره ایشان رفتار می‌کنند که برایمان مشخص است که مادرم نفر اول زندگی شخصی پدر و مهم‌ترین فرد در زندگی اوست. پدر به اظهار محبت کلامی اعتقاد دارند. همیشه به مادرم محبت دارند و به‌خصوص جلوی ما به مادر اظهار محبت می‌کنند. جلوی ما دست مادر و روی ایشان را می‌بوسند. مقید هستند وقتی از راه می‌رسند با مادرم روبوسی کنند. وقتی می‌خواهند از منزل خارج شوند، با مادر روبوسی می‌کنند. خیلی زیاد قربان صدقه مادرم می‌روند و می‌گویند: «من شانس آوردم که تو همسرم شدی!» مادرم اهل خرید نیست و پدر همیشه به ما سفارش مادرم را می‌کنند. حتی به ما زنگ می‌زنند که مادرتان برای خودش خرید نمی‌کند و از ما می‌خواهند مادر را به خرید ببریم. در مجموع می‌توانم بگویم کمتر مردی را دیده‌ام که اینقدر بدون رودربایستی و شرمندگی به همسرش اظهار محبت کند و این خصوصیت برای من و همه ما الگوی بسیار خوبی است.

فیلم خاطره دکتر مرندی از هدیه صدام را ببینید:

کد خبر 845867 برچسب‌ها مجله زندگینامه چهره‌های سیاسی جهان چهره‌های مشهور خانواده مجله زندگینامه چهره‌های سیاسی ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: چهره های مشهور خانواده دانشگاه الزهرا س برای نخستین بار کارشناسی ارشد کمک فناوری زبان انگلیسی پدر و مادرم دکتر مرندی اظهار محبت ساده زیستی آموزش زبان پدر و مادر زن و شوهر برای من برای ما بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۷۴۲۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • (ویدئو) اولین صحبت‌های مادر «یسنا» درباره مفقود شدن دخترش
  • ببینید | اولین توضیحات مادر یسنا درباره مفقود شدن دخترش
  • افتتاح نخستین دانشکده علوم خانواده ایران در دانشگاه تهران
  • افتتاح اولین دانشکده علوم خانواده ایران در دانشگاه تهران
  • نقش اصحاب رسانه در تبیین حفظ زیست عفیفانه و جایگاه متعالی زن، مادر و خانواده حائز اهمیت است
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • آرزوی ساده یک معلم+ فیلم
  • سینما به روایت «آپاراتچی»